هر جا چراغی روشنه
هر جا چراغی روشنه
از ترس تنها بودنه
ای ترس تنهایی من
اینجا چراغی روشنه
اینجا یکی از حس شب احساس وحشت میکنه
هر روز از فکر سقوط با کوه صحبت میکنه
جایی که من تنها شدم شب قبله گاه آخره
اونجا تو این قطب سکوت کابوس طولانی تره
من ماه میبینم هنوز
این کور سوی روشن و
اینقدر سو سو میزنم شاید یه شب دیدی من و
شاید شبی دیدی من و
هر جا چراغی روشنه.............
نظرات شما عزیزان:
اگر شریف و درستکار باشی فریبت میدهند ولی شریف و درستکار باش...
نیکی های امروزت را فراموش میکنند ولی نیکوکار باش...
بهترین های خود را خود به دنیا ببخش حتی اگر هیچگاه کافی نباشد و در نهایت میبینی که هر آنچه هست همواره میان تو وخداوند است نه میان تو و مردم...